اگر قربانی تجاوز جنسی شده اید بخوانید
اگر قربانی تجاوز جنسی شده اید بخوانید
می گویند دردی که آن روز در دلتان نشسته، تا آخرین روز زندگیتان آرام نمیشود و تجاوز را دردناکترین تجربهای میدانند که میتواند گریبان یک نفر را بگیرد. اگر شما قربانی آزاری در دوران کودکی یا بزرگسالیتان شدهاید، خواندن این صفحه را به شما پیشنهاد میکنیم.
در این چند خط، نه میخواهیم شما را به قوی تر بودن و فراموش کردن مجبور کنیم و نه میخواهیم بگوییم که فقط انتقام شما را آرام میکند. این بار میخواهیم به شمایی که تصویر دلخراش یک آزار را در ذهن خود قاب کردهاید، بگوییم که اگر در تمام روزهای گذشته با خشم و ترس و اضطراب زندگی کردهاید حق با شماست و این امید را پیش چشمتان بیاوریم که اگر چند قدم به جلو بردارید و از اطرافیانتان و روانشناسان کمک بگیرید، میتوانید روزهای آرام تری را تجربه کنید.
مشکل شما اصلا کوچک نیست
نمیخواهیم با توصیههای بیمورد، شما را آزردهتر کنیم. اگر بعد از این اتفاق، با هجوم خشم، اضطراب، ترس یا عصبانیت روبهرو شده اید، خود را سرزنش نکنید. اتفاقی که برای شما افتاده است، دشوارتر از آن است که با چند توصیه ساده از پس برطرف کردنش بربیایید. میزان زمان و تلاشی که برای رها شدن از این احساسات به آن نیاز دارید، با توجه به سن شما در زمانی که این اتفاق رخ داده و میزان و شدت آن متفاوت است.
اگر شما پیش از این رخداد، با مشکلات و اختلالات روانی دیگری هم روبهرو بودهاید و درگیر احساس افسردگی، اضطراب، ناتوانی در مدیریت هیجانها و اختلالات دیگر روانی بودهاید، طبیعی است که به زمان طولانیتری برای مرمت روان خود نیاز داشته باشید. از طرف دیگر، نوع برخوردی که در این اتفاق با شما شده است هم میتواند مسیرتان را برای رسیدن به آرامش، کوتاهتر یا بسیار طولانی تر کند.
پس خود را با دیگران مقایسه نکنید و به جای تخریب بیشتر خود و غرق شدن در احساس ناتوانی، با شیوه و زمانبندی خودتان از این بحران بیرون بیایید.
مراقب باشید!
والدین در سالهای کودکی، بیشتر از هر زمانی باید مراقب فرزندشان باشند، چراکه کودک آگاهی لازم و یا توانایی مراقبت از خود را ندارد. اما شمایی که روزهای کودکی را پشت سر گذاشتهاید، حالا مسئولیت مراقب از خود را خودتان به عهده دارید. پس مراقب مکان هایی که به آن قدم میگذارید و آدمهایی که با آنها روبهرو میشوید باشید.
نمیخواهیم شما را از قدم برداشتن در شهر بترسانیم و تنها به شما یادآوری میکنیم که احتیاط نه نشانه کوته فکری شماست و نه شما را یک فرد ترسو جلوه میدهد. یادتان باشد که در صورت بروز چنین اتفاقی، تا پایان عمر نمیتوانید اثراتش را از روان خود پاک کنید، پس از تجربههای دیگران درس بگیرید و صفحات حوادث روزنامهها را به چشم داستانهای هیجان انگیز نگاه نکنید، چراکه هیچ کدام از قربانیان تجاوز، گمان نمیکردند روزی در این شرایط گرفتار شوند.
به کسی که درکتان میکند بگویید
شما در این بحران، تنها احساساتی که مربوط به بدن و روان خود دارید را تجربه نمیکنید، بلکه احتمال اینکه نگرانی از قضاوت و واکنش دیگران شرایط را برای شما سخت تر کند هم کم نیست.
گرچه بهترین گزینه برای کاهش فشار و دریافت کمک از دیگران، مطرح کردن این موضوع با والدین یا یکی از اعضای مورد اعتماد خانواده است، اما با این وجود، نمیتوانیم شما را به مطرح کردن این اتفاق مجبور کنیم. پس قبل از به اشتراک گذاشتن رنجتان با دیگران، شرایطتان را یکباردیگر مرور کنید.
اگر احساس میکنید گفتن موضوع به یکی از اعضای خانواده، به ویژه والدین، بار شما را سبکتر میکند، اتفاقی که افتاده را با او در میان بگذارید، در غیر این صورت، گفتن موضوع برای یک روانشناس را امتحان کنید و در کنار آرامتر شدن بهدلیل به اشتراک گذاشتن غمهایتان، از او برای احیای روان خود کمک بگیرید.
میتوانید این راز را نگه دارید
تسلیم بایدها نشوید. در رابطه شما با همسر آیندهتان، تشخیص شما مهمترین دلیل بیان کردن یا نکردن این موضوع است و هیچ بایدی نمیتواند شما را به بیان کردن یا پنهان کردن آنچه اتفاق افتاده مجبور کند.
به یاد داشته باشید که این یک تصمیم کاملا شخصی است و نمیتوانید با استفاده از تجربههای دیگران، از راههایی که آنها رفتهاند استفاده کنید. اگر احساس میکنید خواستگار شما توان پذیرش این موضوع را دارد و با دانستن آن، میتواند به شما برای آرام تر شدن کمک کند، پس وقت آن رسیده که او را از این موضوع آگاه کنید.
اما اگر گمان میکنید گفتن این راز، فرصت ازدواج با کسی که دوستش دارید را از شما میگیرد، نمیتوانید خود را برای بیان کردنش مجبور کنید. شما تنها کسی هستید که صلاحیت تصمیمگیری در این مورد را داردو در عین حال، باید مسئولیت آنچه که بیان میکنید را هم بپذیرید.
گفتن این راز با عواقبی همراه است که با توجه به موقعیت و فردی که با او روبهرو هستید، میتواند مثبت یا منفی باشد، پس اگر با شجاعت برای مطرح کردنش قدم برمیدارید، انتظار دریافت بازخوردی که گاه مثبت است و گاه منفی را هم داشته باشید.
از طرف دیگر، گمان نکنید که موظف به بیان این اتفاق هستید. اینکه این حادثه چقدر در زندگی امروز شما تاثیر گذاشته هم میتواند یکی از دلایل بیان آن باشد. اگر شما تازه این اتفاق را تجربه کردهاید و با مشکلات جدی و لزوم درمان طولانی مدت روبهرو هستید، پنهان کردن آن از شریک زندگیتان عاقلانه به نظر نمیرسد، اما اگر آنچه اتفاق افتاده مربوط به سالها قبل است و اثر چندانی از این اتفاق در زندگی شما باقی نمانده، لزوم کمتری به افشای آن وجود دارد.
حتما از یک متخصص کمک بگیرید
تجاوز در هر حالتی یکی از شدید ترین اتفاقاتی است که میتواند برای انسان اتفاق بیفتد. اتفاقی که از نظر روانشناسان به اندازه سیل، زلزله، مرگ عزیزان و سخت ترین حادثههای زندگی بر روان فرد اثر میگذارد. طبیعی است که قربانی این حادثه، دچار اختلال اضطراب پس از سانحه شود و برای رها شدن از آسیب ها به کمک اطرافیان و متخصصان نیاز داشته باشد.
اگر شما هم یکی از قربانیان این اتفاق باشید، بعید نیست که با دیدن هر ماجرایی که شما را به یاد آن روز، آن لحظه و آن فرد بیندازد، دچار اضطراب، خشم، ترس و اندوه شدید شوید و این موضوع ممکن است تا سالها ادامه پیدا کند و حتی بدون دارو درمانی و روان درمانی از زندگی شما بیرون نرود.
پس اگر دچار احساس انتقام شده اید، بدانید که حسی طبیعی را تجربه میکنید و در صورتی که در کنترل آن ناتوان هستید، باید از یک مختصص کمک بگیرید. قبل از دریافت کمکهای حرفهای، برای کنترل واکنشهای خود تلاش کنید و با رساندن آسیبهای غیر جبران به خود یا دیگران، کلافی که در آن گرفتار شدهاید را پیچیدهتر نکنید.
انتقام یک مسکن موضعی است
شاید در آغاز گرفتن تصمیم منطقی و نشان دادن واکنش درست برایتان دشوار باشد، اما به یاد داشته باشید که تسویه حساب فردی کمکی به بیرون آمدن شما از این بحران نمیکند، چراکه خاطره تلخ آن روز در ذهن شما ماندگار شده و حتی در صورت تسویه حساب با فرد مورد نظر، محو نمیشود.
انتقام گرفتن تنها تسکینی موقت بر درد شماست اما این شیوه آرام کردن خود، میتواند عواقبی را به همراه بیاورد و مشکل شما را دوچندان کند. خانواده افرادی که قربانی تجاوز شدهاند، هنگام شنیدن صحبتهای آنها باید پذیرنده و حمایتگر باشند و در عین حال هیچ عکسالعملی را نشان ندهند.
از طرف دیگر، آنها قبل از هر اقدامی باید مطمئن شوند که این حرف فرزندشان واقعیت دارد، چراکه در بسیاری موارد و به ویژه در ۸-۷ سالگی تخیل یا انگیزههای دیگر، باعث مطرح شدن ادعایی نادرست در این زمینه میشود.
منبع:مجله سیب سبز
asemoni.com
امتیاز : | نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0 |